شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید سعید رضا کاوه پیشقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سعيد رضا کاوه پيشقدم »
غروب سرخ یادآور غروب عمر انسانهاست. امشب عملیات است و شب در خون خود خفتن. اگر خدا بخواهد فردا خورشید طلوع خواهد کرد درحالیکه در خون خود شناوریم. )برگرفته از آخرین یادداشت شهید کاوه) معلم شهید سعید رضا کاوهپیشقدم ۱۳۴۳/۱/۱ همراه با بهار در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و مذهبی از راه رسید و طراوت و شادابی را با خود به همراه آورد. سعید فردی مهربان، متواضع و علاقهمند به کتاب و مطالعه بود. کتابخانه او با انواع کتابهای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سعيد رضا کاوه پيشقدم »
غروب سرخ یادآور غروب عمر انسانهاست. امشب عملیات است و شب در خون خود خفتن. اگر خدا بخواهد فردا خورشید طلوع خواهد کرد درحالیکه در خون خود شناوریم. )برگرفته از آخرین یادداشت شهید کاوه) معلم شهید سعید رضا کاوهپیشقدم ۱۳۴۳/۱/۱ همراه با بهار در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و مذهبی از راه رسید و طراوت و شادابی را با خود به همراه آورد. سعید فردی مهربان، متواضع و علاقهمند به کتاب و مطالعه بود. کتابخانه او با انواع کتابهای...
شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید سعید رضا کاوه پیشقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سعيد رضا کاوه پيشقدم »
بسمالله الرحمن الرحیم الهی کفی بی عزاً بهسوی خدا روانهایم، نمیدانم چه بنویسم و چه بگویم تا اندکی آتش درونم را تسکین دهد. نمیدانم که چرا امروز تصمیم به نوشتن این جملات گرفتم. شاید اینان آخرین کلماتی باشد که به نام وصیتنامه من به شما میرسد. البته نه وصیت که مرا نه بضاعت علمی و نه عملی است که توان وصیت به کسی یا چیزی باشد. پس توای عزیز! اینان را بهعنوان سرگذشت انسانی غرق در مادیات زندگی بنگر و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سعيد رضا کاوه پيشقدم »
بسمالله الرحمن الرحیم الهی کفی بی عزاً بهسوی خدا روانهایم، نمیدانم چه بنویسم و چه بگویم تا اندکی آتش درونم را تسکین دهد. نمیدانم که چرا امروز تصمیم به نوشتن این جملات گرفتم. شاید اینان آخرین کلماتی باشد که به نام وصیتنامه من به شما میرسد. البته نه وصیت که مرا نه بضاعت علمی و نه عملی است که توان وصیت به کسی یا چیزی باشد. پس توای عزیز! اینان را بهعنوان سرگذشت انسانی غرق در مادیات زندگی بنگر و...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمد علی علی کاوه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد علی علی کاوه »
وقتی در 1346/2/2 غنچه وجود محمدعلی شکفت، فرشتگان شادباشگو شدند و بلبلان سرود خوان و در روستای تنگحنا از توابع نیریز، شادمانی خانه مسلمانی متدین را فراگرفت. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده پشت سر گذاشت و در سن 6 سالگی جهت کسب علم و دانش راهی مدرسه ابتدایی جهاد تمشولی شد. طی مسافت طولانی برای رفتن به دبستان، موجب شد که تا سال سوم ابتدایی تحصیل کند و از ادامه آن منصرف شود. سپس به مشاغل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد علی علی کاوه »
وقتی در 1346/2/2 غنچه وجود محمدعلی شکفت، فرشتگان شادباشگو شدند و بلبلان سرود خوان و در روستای تنگحنا از توابع نیریز، شادمانی خانه مسلمانی متدین را فراگرفت. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده پشت سر گذاشت و در سن 6 سالگی جهت کسب علم و دانش راهی مدرسه ابتدایی جهاد تمشولی شد. طی مسافت طولانی برای رفتن به دبستان، موجب شد که تا سال سوم ابتدایی تحصیل کند و از ادامه آن منصرف شود. سپس به مشاغل...
به یاد شهیدان سعید کاوه و سهیل دادور و حاج مهرداد جلالی و جواد بناکار و علی اکبر سرافراز و حسین استقبالی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
یادگلها ایخدا آتشبهجانافکنده است بردن نام شهیدان هرزمان زیبنده است خاطرات لاله ها ما را بسی ارزنده است چهره پاک شهیدان هرکجــا تابنده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است لالههای باغ ایمان با همه عزم و توان در درون جبههها کردند با ایمان مکان بهر احیای کلام حق بسی آتش بجان همت والایشان در هر زمان بالنــده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است تا شود احکام قرآن مستقر اندر جهان تا خدائی ایــده ها...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
یادگلها ایخدا آتشبهجانافکنده است بردن نام شهیدان هرزمان زیبنده است خاطرات لاله ها ما را بسی ارزنده است چهره پاک شهیدان هرکجــا تابنده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است لالههای باغ ایمان با همه عزم و توان در درون جبههها کردند با ایمان مکان بهر احیای کلام حق بسی آتش بجان همت والایشان در هر زمان بالنــده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است تا شود احکام قرآن مستقر اندر جهان تا خدائی ایــده ها...
خاطراتی از شهدای عملیات کربلای هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي هشت »
در این عملیات عزیزانی همچون معلم شهید سعید رضا کاوه پیشقدم، حاج مهرداد جلالی1، شهید اکبر میرزاده، دانشجوی شهید حسین استقبالی و شهید علیحسین نارنجی2و شهید محمد جواد بناکار و شهید علی اکبر سرافراز به شهادت رسیدند. خاطراتی از آنها را همسنگرانشان نقل کردهاند که به برخی از آنها اشاره مینماییم. آقای سمیع یزدانی در مورد شهید سعید رضا کاوه پیش قدم مشهور به سعید کاوه میگوید (2-YAZDANI-19) خاطره ای از شهید عزیزمان، آقای سعید کاوه پیشقدم دارم و...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي هشت »
در این عملیات عزیزانی همچون معلم شهید سعید رضا کاوه پیشقدم، حاج مهرداد جلالی1، شهید اکبر میرزاده، دانشجوی شهید حسین استقبالی و شهید علیحسین نارنجی2و شهید محمد جواد بناکار و شهید علی اکبر سرافراز به شهادت رسیدند. خاطراتی از آنها را همسنگرانشان نقل کردهاند که به برخی از آنها اشاره مینماییم. آقای سمیع یزدانی در مورد شهید سعید رضا کاوه پیش قدم مشهور به سعید کاوه میگوید (2-YAZDANI-19) خاطره ای از شهید عزیزمان، آقای سعید کاوه پیشقدم دارم و...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -می آیم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تو ای غمگین خراب آباد تو ای بیزار از دنیای پست ما تو ای فرسوده دل از حرف تو ای نابرده گنج از عشق حلالت باد این مستی قبل از مرگ حلالت باد خون من که مینوشی بجام خویش نمیدانی که فردا من بسان تیشه خورشید نمیدانی که فردا من بسان آتش توفنده و مغرور نمیدانی بسان پتک آن مرد گران کاوه با قلبی زغم سرشار با عزمی گران چون سنگ چون کوهی عظیم از آهن تفتیده سرسخت می آیم....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تو ای غمگین خراب آباد تو ای بیزار از دنیای پست ما تو ای فرسوده دل از حرف تو ای نابرده گنج از عشق حلالت باد این مستی قبل از مرگ حلالت باد خون من که مینوشی بجام خویش نمیدانی که فردا من بسان تیشه خورشید نمیدانی که فردا من بسان آتش توفنده و مغرور نمیدانی بسان پتک آن مرد گران کاوه با قلبی زغم سرشار با عزمی گران چون سنگ چون کوهی عظیم از آهن تفتیده سرسخت می آیم....
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -رحیل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادرم مسعود مسروری سوختم، سوختم اینجا ز فراق برفرازید در این کهنه اتاق چوبهای تا که بدارم بزنید برفرازید در این کهنه اتاق کز غم و درد، سینهام پرشده است برفرازید زعصیان و ز درد، چوبهای تا که بدارم بزنید آنگه از خلق بپا خواسته خواهید بیایند در این لانه درد همه فریاد زنند، زنده بادا این مرد که چو آدم به ره بودن خویش جمله آشوب شده است که چو کاوه به درفشی از چوب، اینک آویز شده است آنگه آرید یواشم پایین به زمینم بگذارید ولی ایستاده که نخواهم بنشینم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادرم مسعود مسروری سوختم، سوختم اینجا ز فراق برفرازید در این کهنه اتاق چوبهای تا که بدارم بزنید برفرازید در این کهنه اتاق کز غم و درد، سینهام پرشده است برفرازید زعصیان و ز درد، چوبهای تا که بدارم بزنید آنگه از خلق بپا خواسته خواهید بیایند در این لانه درد همه فریاد زنند، زنده بادا این مرد که چو آدم به ره بودن خویش جمله آشوب شده است که چو کاوه به درفشی از چوب، اینک آویز شده است آنگه آرید یواشم پایین به زمینم بگذارید ولی ایستاده که نخواهم بنشینم...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید ناصر سرچهانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ناصر سرچهاني »
ناصر سال1341 در روستای مروشکان سرچهان در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و با تربیت اسلامی ناصر دین شد. دوران کودکی را در فضای زیبا و با صفای روستا سپری و تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی و راهنمایی با موفقیت پشت سرگذاشت. برای ادامه تحصیل به همراه پدر و مادر پیر خود به آباده طشک مهاجرت کرد. دوره متوسطه را در دبیرستان آیتالله طالقانی با شور و شعف فراوان آغاز و مشغول ادامه تحصیل گردید. سال...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ناصر سرچهاني »
ناصر سال1341 در روستای مروشکان سرچهان در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و با تربیت اسلامی ناصر دین شد. دوران کودکی را در فضای زیبا و با صفای روستا سپری و تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی و راهنمایی با موفقیت پشت سرگذاشت. برای ادامه تحصیل به همراه پدر و مادر پیر خود به آباده طشک مهاجرت کرد. دوره متوسطه را در دبیرستان آیتالله طالقانی با شور و شعف فراوان آغاز و مشغول ادامه تحصیل گردید. سال...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -زینب ما
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به خواهر فریادگر طاهره کاوه که زبانش فریاد زینب بود. اما نمیدانند چه شبهائی سحر کردیم اما نمیدانند اما نمیدانند چه شبها خون سرخ خویشتن را با گلاب رنگ بر سنگفرش کوچههامان شاد پاشیدیم اما نمیدانند چگونه سینههامان را سپر کردیم بر سرنیزههای آب داده هان ای امید سرخ آزادی ای فریاد سرخ درد با ما بمان، اینجا دگر شب نیست ای سبز چشمانت، بمان سرسبز آخر کجا گفتند؟ وقتی که مهمان آمده در خانه صاحبخانه بگریزد آخر کجا گفتند؟ آزادی است مهمان ما مهماننواز خوب یاران رها از بند با ما بمان ای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به خواهر فریادگر طاهره کاوه که زبانش فریاد زینب بود. اما نمیدانند چه شبهائی سحر کردیم اما نمیدانند اما نمیدانند چه شبها خون سرخ خویشتن را با گلاب رنگ بر سنگفرش کوچههامان شاد پاشیدیم اما نمیدانند چگونه سینههامان را سپر کردیم بر سرنیزههای آب داده هان ای امید سرخ آزادی ای فریاد سرخ درد با ما بمان، اینجا دگر شب نیست ای سبز چشمانت، بمان سرسبز آخر کجا گفتند؟ وقتی که مهمان آمده در خانه صاحبخانه بگریزد آخر کجا گفتند؟ آزادی است مهمان ما مهماننواز خوب یاران رها از بند با ما بمان ای...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید ناصر اشرف نیا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید ناصر اشرف نیا »
چلچلهها و قناریها بر روی درختان تازه به شکوفه نشسته، طلوع ستاره ناصر را ۱۳۴۹/۱/۹ در روستای ریزآب نیریز جشن گرفتند و شادباش گفتند. ناصر با طی کردن دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید باهنر به پایان رساند. لکن به علت عدم امکانات از ادامه تحصیل بازماند و همراه و همدوش پدر در زمین کشاورزی به کار پرداخت. با وجود اینکه در اوایل انقلاب کوچک بود، لکن علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت و بعد از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید ناصر اشرف نیا »
چلچلهها و قناریها بر روی درختان تازه به شکوفه نشسته، طلوع ستاره ناصر را ۱۳۴۹/۱/۹ در روستای ریزآب نیریز جشن گرفتند و شادباش گفتند. ناصر با طی کردن دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید باهنر به پایان رساند. لکن به علت عدم امکانات از ادامه تحصیل بازماند و همراه و همدوش پدر در زمین کشاورزی به کار پرداخت. با وجود اینکه در اوایل انقلاب کوچک بود، لکن علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت و بعد از...